در ششم آگوست سال ۱۹۴۵ میلادی، یک هواپیمای بمبافکن «بی ۲۹» ملقب به «انولاگی» که از جزیره تینیان در آمریکا برخاسته بود به همراه دو هواپیمای دیگر، چهار بمب تنی معروف به «پسر کوچک»، روی هیروشیمای ژاپن، در بالای مکانی که امروز در آن «گنبد بمب اتمی» قرار دارد رها کرد تا ۴۳ ثانیه بعد در ارتفاع ۵۴۸ متری منفجر شود.
مقاله مرتبط:
بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور «هری ترومن»، رئیسجمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناگازاکی انداخته شد که باعث ویرانی و کشتار گسترده شهروندان این دو شهر شد. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل میدادند. بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.
بمباران هستهای هیروشیما و ناگازاکی تا به امروز تنها موارد استفاده جنگی از سلاح هستهای در جهان است.
عملیات اول در تاریخ دوشنبه، ساعت ۸ و ۱۵ دقیقه روز ۶ آگوست ۱۹۴۵ به وقت محلی در شهر هیروشیما انجام گرفت. بمب اتمی اول به نام «پسر کوچک» توسط یک هواپیمای بمبافکن به نام انولاگی (Enola Gay) بر روی هیروشیما انداخته شد. برای تاثیر تخریبی بیشتر، بمب به نحوی تنظیم شده بود که ۵۷۶ متر بالای سطح زمین منفجر شود. انرژی تولیدشده توسط این بمب با انرژی حاصل از ۱۶ هزار تن تیانتی برابر بود. فعل و انفعالات اتمی در مرکز این بمب باعث گرمایی حدود چندین میلیون درجه سانتیگراد شد. این گرمای عظیم هر چیزی را تا شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب بطور کلی ذوب کرد.
حمله اتمی به هیروشیما کاملا برای ژاپن غیرمنتظره بود. ژاپنیها از اینکه آمریکاییها به بمب اتمی دست یافتهاند بیخبر بودند، از سوی دیگر وقتی رادارهای ژاپنی ورورد تنها سه هواپیما را به منطقه نشان دادند، پنداشته میشد که این پروازها از نوع شناسایی هستند، زیرا بمباران مناطق، با تعداد انبوهی بمبافکن مرسوم بود.
مردمی که از دور دست انفجار «پسر کوچک» را در آسمان هیروشیما مشاهده کردهاند میگویند، خورشید دیگری را در آسمان دیدهاند. از انفجار این بمب، انرژی عظیمی آزاد شده بود، که نیمی از آن به شکل فشار هوا مانند طوفان ناگهان (موج انفجار)، یک سوم آن به شکل گرما و یک ششم دیگر به شکل تابشهای آلفا، بتا، گاما و نوترونی در آمده بود.
در منطقه زیر مرکز انفجار، دما تا چند هزار درجه سانتیگراد افزایش یافته بود. پس از انفجار، سایه یک انسان روی پلههای ساختمان بانک واقع در فاصله ۲۰۰ متری مرکز انفجار باقی مانده بود؛ به این ترتیب که فردی روی پلهها افتاده و خاکستر شده بود، ولی پلههای زیر بدن او سالم مانده بود، اما در دیگر نقاط پله، سطح خارجی سنگها ذوب شده بود! تا شعاع ۵۰۰ متری مرکز انفجار، سرامیک خانهها ذوب و تا شعاع دو کیلومتری لباسهایی که مردم به تن داشتند سوخته بود.
دو سوم ساختمانهای هیروشیما از جمله کارخانههای فولادسازی و صنعتی چون میتسوبیشی در اثر این بمباران نابود شدند. تنها چیزی که از شهر باقیماند ساختمان تالار ترویج صنعتی استانی هیروشیما بود که انفجار، بالای گنبد این بنا رخ میدهد و به خاطر قرار گرفتن در کانون مرکزی انفجار، کاملاً ویران نشد.
دو روز پس از بمباران هیروشیما و برخلاف انتظار و میل آمریکا، دولت شوروی به امپراتوری ژاپن اعلان جنگ داد و نیروهای ارتش سرخ شوروی به مواضع ژاپن در منچوری یورش بردند. ورود شوروی به جبهه جنگ اقیانوس آرام باعث شد که دولت آمریکا مصمم شود هرچه سریعتر جنگ را به نفع خود و بدون مشارکت شوروی خاتمه دهد. در این راستا استفاده بیشتر از سلاح هستهای سادهترین راه فشار بر ژاپن بود، و نیروهای مسلح آمریکا برای استفاده مجدد از بمب هستهای نیازی به مجوز جدید دولت نداشتند؛ زیرا مجوزی که ترومن برای حمله اتمی صادر کرده بود اجازه استفاده از بمبهای جدید را میداد.
بر اساس اطلاعات هواشناسی نیروی هوایی آمریکا، بازه زمانی مساعد برای حمله دوم به ژاپن سه روز پس از حمله اول پدیدار میشد، و باید از این بازه حداکثر استفاده به عمل میآمد. هدف بعدی برای بمباران هستهای، شهر کوکورا بود که صنایع گسترده نظامی و اسلحهسازی در آن وجود داشت. در ابتدای ماموریت بر اساس گزارش هواشناسی، دید مناسبی برای هدفگیری بر فراز کوکورا وجود داشت. اما وقتی هواپیمای بمبافکن به حدود منطقه مورد نظر رسید، تمام آسمان شهر با دود و غبار پوشیده شده بود و امکان پیدا کردن هدف را از میان برده بود. علاوه بر دید کم، پدافند هوایی و ظاهر شدن هواپیماهای شکاری ژاپن مساله را کمی بغرنج کرده بود.
پس از صرف نظر از بمباران منطقه کوکورا، بمبافکن آمریکایی فقط سوخت کافی برای بازگشت به پایگاه هوایی در اوکیناوا داشت. فرمانده عملیات تصمیم گرفت که بجای رها کردن بمب اتمی در دریا و یا بازگرداندن آن به پایگاه، بهتر است آن را بر روی ناگازاکی بیندازند که در مسیر بازگشت بمبافکن به پایگاه هوایی در اوکیناوا قرار داشت و یکی از اهداف کماهمیتتر آمریکا در ژاپن محسوب میشد.
آسیبهای وارده به هیروشیما به مراتب بیشتر از ناگازاکی بوده است چرا که هیروشیما شهری صاف بوده و تشعشعات هستهای تمام شهر را در نوردید ولی ناگازاکی حالتی داشت که شهر در میان دو دره تقسیم شده بود و نصف شهر در یک دره و نصف دیگر در دره مجاور قرار داشت و با رهاسازی بمب هستهای در یکی از درهها بخش دیگر شهر که در دره دیگر قرار داشت به مراتب آسیب کمتری دید.
بدین ترتیب در تاریخ پنجشنبه ۹ آگوست ۱۹۴۵ میلادی، بمب دیگری به نام «مرد چاق» (Fat Man) بر روی شهر ناگازاکی انداخته شد. پس از نابودی ناگازاکی، ژاپن مجبور به تسلیم شد.
هرساله در روز ۱۰ آگوست، مراسم بزرگی برای یادبود قربانیان بمبارانهای هستهای در پارک یادمان جنگ شهر ناگازاکی برگزار میشود. در پایان این مراسم، نخستوزیر ژاپن طی قرائت قطعنامهای درخواست حرکت به سمت جهانی عاری از سلاحهای هستهای را مطرح مینماید.
همه ساله مردم سراسر جهان با درست کردن درناهای کاغذی و فرستادن آن به مرکز ساداکو در پارک یادمان جنگ شهر ناگازاکی، همدردی خود را با قربانیان بمباران و انزجار خود را از کاربرد و گسترش سلاحهای هستهای اعلام میکنند.
مجسمه ساداکو در این پارک به یاد دختر ۱۲ سالهای به نام «ساداکو ساساکی» برپا شده که هنگامی که فقط دو سال داشت، بمب اتمی «پسرک» توسط نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا به روی هیروشیما انداخته شد و در اثر تشعشعات رادیواکتیو باقیمانده از آن، دچار سرطان خون شد و درگذشت. بر اساس افسانههای ژاپنی، اگر کسی هزار دُرنای کاغذی درست کند، یکی از آرزوهایش برآورده میشود. ساداکو درحالیکه در بیمارستان بستری بود، با تشویق دوستانش و کمک برادرش شروع به ساختن درناهای کاغذی کرد، اما پس از ساخت ۶۴۴ درنا درگذشت. در سال ۱۹۶۵ میلادی، از مجسمه ساداکو در حالیکه درنایی طلایی در دست دارد در پارک صلح هیروشیما پردهبرداری شد.
ساداکو ساساکی روی درنایش مینوشت:
من «صلح» را روی بال تو مینویسم تا تو به همه جهان پرواز کنی
در همین روز:
گرمای هوای اهواز به ۴۹ درجه بالای صفر رسید و در نتیجه چهار نفر مردند و 250 نفرگرمازده شدند. (۱۳۵۲ شمسی)
آتش سوزی گمرک جلفا (۱۳۵۵ شمسی)
افتتاح كارخانه حريربافی چالوس (۱۳۱۶ شمسی)
روز ملی و استقلال «بوليوی» از استعمار اسپانيا (۱۸۲۵ میلادی)