نقد انیمیشن When Marnie Was There – وقتی مارنی آنجا بود

ساخت وبلاگ

«وقتی مارنی آنجا بود»، جدیدترین و آخرین انیمیشنِ استودیوی جیبلی بود که نامزد بهترین انیمیشن اسکار ۲۰۱۵ هم شد. در این شماره از «گیشه»، زومجی این فیلم را بررسی می‌کند.

when-maie-was-there (1)

«وقتی مارنی آنجا بود» با وجود داستان ساده و ریتمِ آرام و باطمانینه‌اش، با عظمت و عمیق است. بعضی‌وقت‌ها برای اینکه نظر مخاطب را جلب کنید و او را تحت‌تاثیر قرار دهید، لازم نیست کار شاقی انجام دهید. فقط یک روایتِ شنیدنی، تصاویری جادویی و قرار دادن صدای نوازش چمن‌های سبز توسط دست‌های باد بر روی باند صوتی فیلم تنها چیزهایی است که لازم دارید. فقط مشکل این است که وقتی چنین فیلم ساده و بی‌شیله-پیله‌ای توسط کسانی عرضه می‌شود که قبل از این دنیاهای کاملا نوآورانه و خارق‌العاده‌ای را خلق کرده بودند، ممکن است دچار اشتباه شویم که خب، چنین روندی باید تا آخر عمر آن استودیو ادامه داشته باشد. همان‌طور که پیکسار با «دایناسور خوب» قدم در فضای دورتری از بقیه‌ی پروژه‌هایش گذاشت، «وقتی مارنی آنجا بود» نیز اگرچه کم‌وبیش از تمام عناصر فرمول انیمیشن‌های استودیوی افسانه‌ای جیبلی پیروی می‌کند، اما تقریبا شبیه هیچکدام از آثار قبلی این استودیو نیست.

بله، می‌‌توان عصبانی شد که چرا «مارنی» فاقد خلاقیتِ منحصربه‌فرد این استودیو نیست و از شنیدن داستانی غیرحماسی و بدون اژدها و هیولاهای چپندرقیچی ناراحت شد، یا شاید هم می‌توان آخرین فیلم جیبلی را به عنوان همان چیزی که هست، قضاوت کرد. بله، درست شنیدید! «مارنی» حداقل تا آینده‌ای نامعلوم، آخرین فیلم این استودیو را ثبت می‌کند. واقعا باورکردنی نیست! استودیویی که تجربه‌های دیوانه‌کننده‌ای مثل «شهر اشباح» و بهترین انیمیشن زندگی‌ام، «قبرستانِ کرم‌های شب‌تاب» و خیلی خیلی شاهکارهای دنیای انیمیشن را در کارنامه دارد، دیگر قرار نیست برای ما انیمیشن درست کند. «مارنی» همین‌طوری فیلم غمناک و سنگینی است و اضافه شدن این حقیقت خارجی به فیلم، آن را برای عاشقانِ جیبلی غم‌انگیزتر نیز می‌کند.

When-Maie-Was-There-GKids-poster

«مارنی» شاید تبدیل به یکی از مشهورترین آثار این استودیو نشود و مرزها را  به سرعت درنوردد، اما مهم نیست. چون این فیلم یکی از بهترین آثار جیبلی است، ختم کلام. چیزی که در رابطه با کارهای استودیوی جیبلی مخصوصا فیلم‌های کوچک‌ترشان مثل «باد برمی‌خیزد» و «مارنی» باعث می‌شود آدم به نقطه‌ای خیره شود و متعجب شود، این است که پیکساری که این روزها مشهورترین استودیوی انیمیشن‌سازی دنیا است، از کارهای جیبلی الهام می‌گیرد. دیگر خودتان تا ته ماجرا بروید. چنین چیزی را بیشتر از همیشه می‌توانید در «مارنی» ببینید. مخصوصا با توجه به اینکه این اواخر «پشت‌و‌رو» را از پیکسار داشتیم که از لحاظ تم داستانی‌اش خیلی به «مارنی» شبیه است. منظورم این نیست که پیکسار ایده‌ی «پشت‌و‌رو» را از «مارنی» گرفته است. منظورم این است که درحالی که «پشت‌و‌رو» بین همه شناخته شده، «مارنی» با وجود همان خط داستانی و تصاویری کیلومترها زیباتر، فراموش می‌شود. این درحالی است که اگر «پشت‌ورو» به خاطر ترکیب المان‌های بزرگسالانه با کاراکترهای کودکانه و صحبت درباره‌ی مفهوم احساس و کودکی مورد تحسین قرار می‌گیرد، «مارنی» نیز چنین کاری را به شکل واقع‌گرایانه‌تری انجام داده است. دیگر خودتان تصور کنید «مارنی» چه انیمیشن قدرندیده‌ای است. تمام اینها درحالی است که فیلم با وجود عناصر فانتزی، اسرارآمیز و پرداخت به سفر قهرمان برای رسیدن به قدرت فکری و احساسی، تمام ویژگی‌های فیلمی از جیبلی را هم تیک می‌زند.

«مارنی» به کارگردانی هیروماسا یونبایاشیِ جوان که فیلم موفق «آریتی» را در کارنامه دارد، ساخته شده و اولین انیمیشن جیبلی است که نام هایو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا، بزرگان استودیو در تیتراژش دیده نمی‌شود و همین ارزش کار این کارگردان جوان را بیشتر هم می‌کند و ظاهرا «مارنی» اولین فیلم این استودیو با دو شخصیت‌ اصلی دختر است: آنا دختر یتیمی است که والدینش را در کودکی از دست داده و تمام مشکلات و افکار نابودکننده‌ای که چنین اتفاقی می‌تواند به همراه داشته باشد آنا را به دختر گوشه‌نشینی تبدیل کرده است. روابط اجتماعی آنا بد است. او منزوی شده. خودش را نمی‌شناسد و هنوز هویتش را کشف نکرده است. افسردگی، بحران دوران بلوغ و بیماری آسمش را هم به‌علاوه‌ی تمام اینها کنید تا با دختری روبه‌رو شوید که خودش را بیرون از دایره‌ی بقیه‌ی آدم‌ها تصور می‌کند و «مارنی» مثل دیگر کارهای غم‌انگیز جیبلی فقط به صورت گذرا به مشکلاتِ کاراکترهایش اشاره نمی‌کند، بلکه به درون آن شیرجه می‌زند و غم و اندوهِ آنا را مثلا با مونولوگ‌هایی به نمایش می‌گذارد که این دختر از طریقشان احساس ناخوش‌آیند و تنفری که نسبت به خودش دارد را  به‌طرز صادقانه‌ای بیان می‌کند.

when-maie-was-there

در برخورد با آنا با احساساتِ پرهرج‌و‌مرجی طرف هستیم. این دختر فقط افسرده یا نازک‌نارنجی نیست. او به‌طرز خودکشی‌واری طوری از زندگی بریده که ما به‌ندرت چنین کاراکترهایی را در داستان‌های نوجوانان می‌بینیم، چه برسد به انیمیشن‌ها. قوس شخصیتی آنا در طول فیلم یکی از جاذبه‌های عالی فیلم است که حداقل به دو هدف می‌رسد: (۱) تاریکی روانی آنا باعث می‌شود تا بیرون آمدنِ اجتناب‌ناپذیر او از داخل این تونل در پایان فیلم احساس خیلی لذت‌بخش‌تری داشته باشد و (۲) شدت اندوهِ آنا همچنین باعث می‌شود تا تلاش او برای مبارزه با آن به جای یک دوره‌ی فانتزی گذرا، بیشتر به معنای بقایی باشد که اگر او در آن موفق نشود، به مرگ ختم می‌شود. فیلم حتی چندین بار به این نکته هم اشاره می‌کند. در دو-سه صحنه‌ای که آنا در زیر باران یا تاریکی شب بیهوش می‌شود و بقیه او را پیدا می‌کنند، ما متوجه می‌شویم که این دخترک درحال مبارزه با چیزی است که هرلحظه ممکن است به قیمت جانش تمام شود و این‌طوری هم می‌شد اگر رهگذران و دوستانش او را پیدا نمی‌کردند.

آنا دختر یتیمی است که والدینش را در کودکی از دست داده و تمام مشکلات و افکار نابودکننده‌ای که چنین اتفاقی می‌تواند به همراه داشته باشد آنا را به دختر گوشه‌نشینی تبدیل کرده

مثل برخی از دیگر کارهای جیبلی، داستان «مارنی» نیز پیرامونِ موضوعِ تغییر مکان برای التیامِ روحی می‌چرخد. بنابراین، بعد از یک حمله‌ی آسم، آنا توسط نامادری‌اش برای گذراندن تابستان به روستای خوش آب‌و‌هوایی فرستاده می‌شود. او به محض ساکن شدن در آنجا مبهوتِ عمارت قدیمی‌ای که در وسط یک مرداب قرار گرفته، می‌شود. یکی از عناصر تکرارشونده در اکثر آثارِ جیبلی حال‌و‌هوای اسرارآمیزشان است. این‌طور که روستایی‌ها باور دارند در عمارتی که آنا به آن مجذوب شده ارواح رفت‌و‌آمد دارند. خانه‌ای که معمولا به خاطر بالا آمدن مد، فقط با قایق قابل‌دسترس است. یک شب آنا در پرسه‌زنی‌هایش در اطراف خانه، دختری به نام مارنی را در پنجره‌ی طبقه‌ی بالا می‌بیند. و بالاخره این دو با هم دوست می‌شوند. مارنی چه از لحاظ فیزیکی و چه خصوصیات شخصیتی ۱۸۰ درجه با آنا فرق دارد. موهای بلند و شانه‌شده‌ و لباس‌های پرزرق‌وبرق و دخترانه‌اش در تضاد با موهای کوتاه و سیاهِ و لباس‌های پسرانه‌ی آنا، قرار می‌گیرد. هرچه مارنی بازیگوش، سر و زبان‌دار و خندان است، آنا خجالت‌زده، تودار و عبوس. اما مشکلی نیست. چون دوست جدیدش قرار است نگاه او به دنیا را تغییر دهد.

maie_hires_5.0

در این میان، خیلی زود متوجه می‌شویم چیزی درباره‌ی مارنی درست نیست. آیا او یکی از ارواحِ عمارت است؟ یا دوست خیالی آنا؟ هرچه هست، ما می‌دانیم که وقتی آنا به بیرون از خانه قدم می‌گذارد، وارد دنیای دیگری می‌شود که بین رویا و واقعیت معلق است. یکی از حرکاتِ خوب سازندگان این است که آرام‌آرام فاصله‌ی بین واقعیت و خیال را کمرنگ و پاک می‌کنند. کات‌های ناگهانی و بی‌مقدمه به وسط گشت‌و‌گذارهای مختلف این دو، حس‌و‌‌حال بی‌مکان و  بی‌زمان جذابی می‌سازد. از نقطه‌ای به بعد ماجرا به جایی می‌رسد که واقعا نمی‌توان تشخیص داد کدامیک در حال خواب دیدن است و کدامیک بیدار است. انگار هر دو دوست خیالی دیگری هستند. هیچکدام‌شان واقعی نیستند و هیچکدام‌شان روح نیستند. دلیلش هم این است که مارنی یک دوست ایده‌آل و بی‌نقص نیست که از ناکجا آبادِ ذهنِ آنا ظاهر شده باشد تا به او کمک کند. او هم نیازهایی دارد. پس، درحالی که مارنی، آنا را با سرزندگی‌اش خوشحال می‌کند، آنا نیز به مارنی امنیت و آرامش می‌دهد. هر دو چه واقعی، چه خیالی برای عبور از این دنیای ناملایم به کمک یکدیگر نیاز دارند.

پرده‌ی اول فیلم بدون اضطرار و در اوج آرامش جلو می‌رود و برای نمایش نسیم خنکی که شاخ‌و‌برگ درختان را به رقص درمی‌آورد و ساختن حال‌و‌هوای بعد از ظهرهای نارنجی و دلگیر روستا وقت می‌گذارد. این شاید از طرفی باعث کاهش سرعت پیشرفت داستان شود، اما از طرفی دیگر انیمیشن‌های کمی را می‌توان با چنین گرافیک‌های دوبعدی پرجزییات و خیره‌کننده‌ای پیدا کرد که روی اتمسفرسازی وقت بگذارند و «مارنی» یکی از آنهاست. هرچند به محض اینکه فیلم به سوی پایان‌بندی‌اش خیز برمی‌دارد، داستان به‌طرز حیله‌گرانه‌ای قلب‌تان را به چنگ می‌کشد و در مشتش فشار می‌دهد و ما نیز همچون آنا خودمان را یک موقعیت سوزناکی پیدا می‌کنیم؛ شاد از کشف دوباره‌ی روی خوش زندگی (از دیدن اثر قوی دیگری از این اسطوره‌های انیمیشن‌سازی) و اندوهگین از پایان یک دوران به‌یادماندنی؛ پایان کار جیبلی. کاش هرچه زودتر برگردید.

اگر «وقتی مارنی آنجا بود» را دوست داشتید، احتمالا از فیلم‌های زیر خوشتان خواهد آمد (برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با فیلم‌ها، برروی نام آنها کلیک کنید):

Inside-Out-Poster-2

پشت و رو

Ony-Yesterday-2-Poster

همین دیروز

Wind-Rises-Poster

باد بر می‌خیزد

تهیه شده در زومجی

اخبار - زومیت - زومیت...
ما را در سایت اخبار - زومیت - زومیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان zoomit بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 19 فروردين 1395 ساعت: 16:06

خبرنامه